بخش مهمی از آموزش هنرهای تجسمی با یادگیری اصطلاحات و مفاهیم ویژه این هنرها در ارتباط است. با آموختن این مفاهیم علاوه بر اینکه خواهید توانست درک بهتری از زبان دیداری داشته باشید، قادر خواهید شد تا ایده های هنریتان را با تسلط بیشتر با مخاطبان خود در میان بگذارید. «آرت پالت» در کنار دوره های آموزشی، در این صفحه، مجموعه ای از پرکاربردترین این واژه ها و مفاهیم را در دسترس شما قرار داده است.
پاسپارتو (Passe-Partout ، اصطلاحی فرانسوی) پاسپارتو نوعی قاب بندی با مقوا است که مقوا با ظرافت و دقت برش میخورد و اثر، پشت قاب مقوایی چسبانده میشود. انواع عکس، کارهای گرافیکی، نقاشی و آثار هنری را میتوان برای زیبایی و حفاظت پاسپارتو کرد. پاسپارتو برای تاکید بیشتر بر اثر، جلوه بیشتر آن و همچنین محافظت اثر در برابر خم شدگی به کار میرود. هر چه پهنای پاسپارتو بیشتر باشد، قاب هم بزرگتر خواهد شد. اندازههایی که معمولاً برای این پهنا استفاده میشود 3، 5، 7، 10 و 15 سانتی متر است که با توجه به ابعاد اثر انتخاب میشود. با این حال میتوان این پهنا را طبق سلیقه خود، به هر اندازهای که مایل باشیم تغییر دهیم. معمولاً این پهنا، در هر چهار طرف اثر هنری برابر است. ![]() رنگهای خنثی خاکستری یا سفید و سیاه معمولاً برای پاسپارتو استفاده میشود تا توجه بیننده به خود اثر بیشتر معطوف شود، گرچه میتوان از مقوای رنگی متناسب با اثر نیز به عنوان پاسپارتو استفاده کرد. | ||||||||
پاستلها پاستلها به 3 دسته گچی، مدادی و روغنی تقسیم میشوند. - پاستل روغنی (oil pastel)- پاستل گچی (soft pastel) پاستلهای گچی از نمونههای سنتی پاستل هستند که بیشتر از انواع دیگر مورد استفاده قرار میگیرند. پاستلهای گچی در 3 نوع سخت، نیمه سخت و نرم و در شکلهای استوانهای، مستطیلی پهن یا باریک ارائه شدهاند. مداد پاستل با غلاف چوبی نیز در دسته پاستلهای گچی قرار میگیرد با این تفاوت که فقط مغز آن سختتر از قلمه پاستل است و برای همین پاستلهای گچی و مدادهای پاستل با یکدیگر سازگار هستند و میتوانند در یک نقاشی در ترکیب با هم استفاده شوند. ![]() پاستل روغنی ترکیب متفاوتی از دیگر انواع پاستل دارد و در ترکیب آن از موم استفاده شده است. همین ترکیب متفاوت، این نوع پاستل را پایدارتر از انواع دیگر پاستل کرده است به طوری که هنگام استفاده از آن مثل پاستل گچی راحت خرد نمیشود و همچنین ذرات آن در هوا پراکنده نمیشود و بعد از پایان کار نیز برای حفظ اثر نیازی به استفاده از تثبیتکننده (فیکساتور) نیست. همه این ویژگیها باعث میشود برای استفاده در فضای باز مناسبتر از دیگر انواع پاستل باشد، البته چون هیچ گاه کاملاً خشک نمیشود، بنابراین برای حمل و نقل اثر به روش امنی نیاز است. ![]() - پاستل مدادی ( pencil pastel) تنوع پاستل مدادی به قدری است که میتوان از آن به تنهایی استفاده کرد، اما بسیاری از هنرمندان از این نوع پاستل در ترکیب با پاستل گچی نیز استفاده میکنند. از پاستل مدادی میتوان به صورت خشک یا مرطوب استفاده کرد و برای ایجاد جزئیات دقیق میتوان آن را تراشید و خطوط نرم و مبهم را با استفاده از آن به کار برد. ![]() | ||||||||
تخته رنگ (palette) صفحهای از جنس چوب، پلاستیک و يا حتي كاغذ که نقاشها برای چینش رنگهای مورد نظرشان و مخلوط کردن رنگها بر روي آن استفاده میکنند، ضمن اینکه به طیف رنگهایی که یک نقاش برای کارش برمیگزیند هم اصطلاحاً «پالت رنگ» گفته میشود. به تخته رنگ، «پالت» و همینطور «تخته شستی» هم گفته میشود. اطلاق «تخته شستی» به این علت است که روی آن سوراخی تعبیه شده تا نقاشان برای راحت گرفتن تختهرنگ و احاطه برآن، انگشت شست خود را از آن بگذرانند وبا چهار انگشت دیگر از زیر، پالت را نگه دارند. تخته رنگ بهتر است سفیدرنگ باشد تا رنگهای چینش شده روی آن درستتر دیده شوند، همچنین باید در مقابل رنگی که رویش گذاشته میشود نفوذناپذیر باشد، مثلاً پالت چوبی در اصل از جنس فیبر روکشدار است چون اگر از چوب خالص باشد آب یا روغن ترکیب شده با رنگ جذب چوب میشود و خشکی رنگ را درپی خواهد داشت. ![]() | ||||||||
اشباع ( saturation) به شدت، خلوص، پرمایگی و سیری یک رنگ گفته میشود، در این مرحله رنگ در خالصترین، واقعیترین و نابترین حالت خود واقع است و آن زمانی است که با هیچ رنگ دیگری اعم از سیاه، سفید، رنگ مکمل یا هیچ رنگ دیگری مخلوط نشده باشد و در بالاترین حد قدرت و درخشندگی خود قرار داشته باشد. به عنوان مثال يك آبي خالص كه با هيچ رنگ ديگري ترکیب نشده باشد، در آبيترين يا نابترين حالت خود قرار دارد، به طوري كه هيچ آبي ديگري به آن شدت از آبيبودن ديده نميشود. اين درجه از خلوص رنگ آبی را درجه اشباع و سيري این رنگ ميگويند. ![]() | ||||||||
ته رنگ یا فام رنگ (Hue) با اینکه تعداد بسیاری رنگ وجود دارد اما فقط تعداد محدودی از آنها دارای اسم مشخص هستند و نامشان به شکل مستقل یا مبتنی بر پایه رنگی آنها اطلاق میشود، مانند رنگهای اصلی که شامل قرمز، زرد و آبی میشود و رنگهای فرعی یا ثانویه که بنفش ، نارنجی و سبز را دربر میگیرد. « فام» یا « ته رنگ»، همان اسم عام رنگ است؛ مثل فام آبی و در واقع صفتی از رنگ است که جایگاه آن در سلسله رنگهای از قرمز تا بنفش را مشخص میکند. فام یا هیو، بُعد رنگی است و وجه تمایز و تونالیتههای بین دو رنگ را شامل میشود و بنا به این که رنگ حاصل از ترکیب دو رنگ به کدامیک از رنگها تمایل داشته باشد، در دسته فام آن رنگ جای میگیرد. رنگها به دو دسته کلی فامدار (دارای رنگدانه) و بیفام (فاقد رنگدانه) تقسیم میشوند. رنگهای فام دار دارای ماهیت رنگین هستند، بدین معنا که میتوان نامی از یک رنگ را به آنها اطلاق کرد، اما رنگهای بی فام فاقد ماهیتی رنگین هستند مانند سیاه، سفید و خاکستریها. رنگهای فامدار برای هنرمندان رشتههای تجسمی شامل سه گروه رنگی ؛ رنگهای اصلی، رنگهای فرعی و رنگهای میانی میشود. رنگهای اصلی : شامل سه رنگ زرد، قرمز و آبی است که تمامی رنگهای چرخه رنگ، از ترکیب این سه حاصل میشود. ![]() رنگهای فرعی: از ترکیب دو رنگ اصلی به دست میآیند. آبی + زرد = سبز قرمز + آبی = بنفش زرد + قرمز = نارنجی رنگهای میانی: شامل رنگهایی میشوند که مابین رنگهای اصلی و فرعی قرار میگیرند، مانند زرد نارنجی ، نارنجی قرمز ، قرمز بنفش ، بنفش آبی، آبی سبز و سبز زرد. | ||||||||
والُر یا درجۀ تیرگی و روشنی (value) به میزان روشنی یا تیرگی رنگ در ترکیب با سیاه یا سفید « والُر» گفته میشود که درخشندگی، روشنی و ارزش رنگ با آن برآورد میشود. ![]() رنگها دارای ارزشهای متنوعی هستند که درجه قدرت رنگی و همچنین درجه حرارت رنگی شامل این ارزشگذاریها میشود. منظور از درخشندگي نیز درجهاي از روشني يك رنگ است كه آن را از درجه ديگري از روشني يا تيرگي همان رنگ متمايز ميكند. به عبارت ديگر درجات مختلف روشني يك رنگ را ميزان درخشندگي آن رنگ ميگويند. این ویژگی، در تعیین ميزان تيرگي و روشني رنگها از یکدیگر نیز بکار میرود، مثل تمايز نارنجي از بنفش و زرد. استفاده از کلماتی چون شدید و ضعیف یا روشن و تیره برای رنگ ساطع شده از یک شیء، مشخصکننده میزان ارزش رنگ است. «والُر» یا تیرگی و روشنی به صورت ذاتی در نقاشی بسیار مهم است زیرا در بسیاری از آثار برای نشان دادن دوری و نزدیکی یا وزن اجسام یا حتی نشان دادن نور از تیرگی و روشنی استفاده میشود. اگر تمامی رنگها را بین دو رنگ سفید و سیاه قرار دهیم خواهیم دید که همه رنگها تیرگی و روشنی مخصوص خود را دارند. همچنین یادآوری میشود که سیاه دارای تیرهترین والُر رنگی و سفید دارای روشنترین والُر رنگی است. | ||||||||
تُنالیته (tonality) به مجموعۀ درجات و پلههای مختلف یک رنگ از لحاظ تیرگی و روشنی « تنالیته » گفته میشود، مثلاً تنالیته رنگ خاکستری، همان درجات مختلف خاکستری میان رنگ سفید و سیاه است . ![]() درجاتی از تاریکی و روشنی در تمامی رنگها دیده میشود ، این درجات حاصل ترکیب هر یک از رنگها با میزانی از خاکستریهای مختلف است که بین سیاه تا سفید وجود دارد. مجموعۀ ترکیبهای هر یک از رنگها با تُنهای مختلف خاکستری، « تنالیته » آن رنگها را تشکیل میدهند. با تغییر تنالیته، تغییر والر نیز ایجاد میشود. | ||||||||
«اِگزَجره» (exaggeration) اصطلاح «اگزجره» در هنرهای دیداری به هر نوع برجسته نمایی و اغراق با هدف تاکید و تمرکز بر بخش ها یا عناصر بصری تصویر گفته می شود. اگزجره ممکن است درشکل های مختلفی از جمله در اندازه ها، شدت تیرگی یا روشنی، خلوص رنگی یا اغراق در نمایش عواطف و احساسات در اثر هنری ظاهر شود. هنرمندان متعددی در طول تاریخ از این کارکرد در آثار خود بهره برده اند که از شاخص ترین آن ها می توان به «اونوره دومیه» و «فرانسیسکو گویا» اشاره کرد. ![]() | ||||||||
دفرماسیون (deformation) دفرماسیون یا در اصطلاح عام تر دفرمه کردن، یک کارکرد بصری در هنرهای تجسمی است که با تغییر شکل در ویژگی های ظاهری اشیاء یا موضوعات، فرم های بدیع و تازه ای را برای بیننده به نمایش می گذارد. دفرماسیون ممکن است در بخشی از عناصر یا در تمامیت آن رخ بدهد. همچنین تغییر شکل ظاهری اشیاء در این رویکرد ممکن است در قالب درهم آمیزی یا تلفیق عناصر مختلف ظاهر شود. ![]() دفرماسیون گاه در آثار هنرمندان هنرهای دیداری به عنوان مشخصۀ اصلی اثر ظاهر می شود. فرانسیس بیكن یکی از این هنرمندان است كه در آثارش به بیانگری و تحریف فرمها اهمیت داده است. | ||||||||
|